اگرچه درآمد پایین، یکی از اضلاع فقر قابلیتی محسوب می شود اما هرگز گویای همه ابعاد آن نیست. داشتن درآمد، رافع همه نیازها نیست و چیره شدن بر نارسایی های زندگی پیچیده امروز صرفاً با درآمد بیشتر ممکن نیست.
در ادبیات جدید توسعه، فقیر به کسی گفته می شود که از قدرت انتخاب کمتر و محدودتری در زندگی برخوردار است. امروز مفهوم فقر دیگر با فقر درآمدی و فقر معیشتی برابر نیست و فقر فرهنگی، فقر انسانی و فقر قابلیتی مفهوم کامل تری از فقر را ارائه می کنند.
دولت ها و ساختارهای اقتصادی و سیاسی که برای نجات شهروندان خود از چنگال فقر، بر افزایش سطح درآمدی مردم متمرکز شده اند، کارآمد نیستند، زیرا زمینه های ایجاد فقر را بر طرف نمی کنند. چه بسا کشورهای نفتی که فقر درآمدی عموم اقشار را بر طرف کرده اند، اما همچنان دچار فقر قابلیتی هستند.
فقیر به شکل ساده و در معنای جدید کسی است که دچار بی سوادی و تبعیض های جنسیتی است و به بهداشت و تغذیه سالم دسترسی ندارد،بارزترین جلوه فقر قابلیتی این است که فرزندان طبقه محروم جامعه از فرصت های اجتماعی همسالان خود در طبقات متوسط و مرفه محروم باشند.
فقر و بی سوادی رابطه علت و معلولی دارند آموزش عمومی به ازای آموزش هر دانش آموز به کاهش نابرابری و نرخ فقر کمک می کند. فراهم آوردن فرصت های برابر و دسترسی عادلانه به امکانات آموزشیبرای همه دانش آموزان یک راهبرد کارآمد در رفع فقر قابلیتی است. هیچ جامعه تحصیلکرده ای فقیر نیست و هیچ جامعه بی سوادی ثروتمند نیست.
بهترین کمک به توسعه عدالت آموزشی و کاهش فقر، در کنار اعطای فرصت های برابر آموزشی به همه فرزندان ایران شاید این باشد که باید آموزش و پرورش به دانش آموزان برای کشف قابلیت هایشان بیشتر کمک کند.